چندی پیش یکی از دانشجویان زبان ژاپنی با بورسیه بنیاد ژاپن چند هفته ای به ژاپن آمده بود. ازش پرسیدم ژاپن چطوره به نظرت؟ گفت: خیلی امنیت داره! گفتم امنیت داره آره. اما جرم و جنایت هم داره که به چشم تازه واردها نمی آد.
نمونه اش همین امروز روزنامه آساهی در خبری نوشته بود که در اقدامی عجیب یکی از شهروندان ژاپنی در شهر ناگویا در روز روشن با چتر به یکی از مغازه هایی که بیست و چهار ساعته بازند وارد می شود و محترمانه نوک تیز چتر را به طرف مغازه دار نشانه می رود و می گوید:
«لطفا دستپاچه نشوید! دارم بهتان دستبرد می زنم. خواهش می کنم پلیس را خبر کنید!»
مغازه دار بدبخت یا خوشبخت که احتمالا بهتش زده بوده به پلیس زنگ می زند. تا سر و کله پلیس پیدا شود، دزد محترم با مغازه دار جلوی مغازه منتظر پلیس می شوند تا پلیس پیدایش شود. بعد از آمدن پلیس دزد محترم از مغازه دار عذرخواهی می کند و خودش را تسلیم آقا پلیسه می کند.
علت اقدام دزد محترم این بوده است که ایشان قبلا نیز مرتکب جرمی شده بوده اند و دوره زندان را سپری می کرده اند. بعد از سپری کردن دوران بند آزاد می شوند و محیط بیرون را برای ادامه زندگی مشکل می یابند. تصمیم می گیرند دوباره جرم مرتکب شوند و باز برگردانده شوند به همان سلول گرم و نرم و راحت خودشان. و لابد هر روز سه وعد غذای گرم دریافت کنند که متخصصان تغذیه حواسشان جمع است تا تمامی مواد مورد نیاز بدن از جمله سبزیجات، میوه فصل، لبنیات، حبوبات، گوشت و ماهی و انواع ویتامین ها در آن موجود باشد.
جامعه ژاپن با این که امکانات زندگی را برای افرادش فراهم کرده است، اما مشکلات خاص خودش را دارد. البته این نوع بیان که جامعه امکانات زندگی را فراهم کرده است شاید تعریف درستی نباشد. چراکه به ذهن کسانی که با شرایط سفت و سخت محیط کار و زندگی ژاپن آشنا نباشند این طور به نظر برسد که دولت کریمه ژاپن کار می کند و درآمدش را به جیب مردم می ریزد. مرد نیز تخمه می خرند و جمع می شوند جلوی تلویزیون پایشان را دراز می کنند ،تخمه می شکنند و بازی فوتبال تماشا می کنند تا از رفاه موجود دور از ادب مثل سگ لذت ببرند.
نه! در ژاپن نه از تخمه خبری هست و نه از جمع شدن جلوی تلویزیون و پا دراز کردن و تماشا کردن بازی فوتبال!
شما پنج روز هفته را از صبح علی الطوع باید در اداره و کارخانه مدام کار بکنید، به اصطلاح کوچه و بازاریش جان بکنید و هر روز در قطارهای پر از آدم مسیر بین خانه و محل کارتان را طی کنید تا در آخر ماه درآمدتان را به حسابتان واریز کنند. مقداری که پس اندازتان کفایت داد تعطیلات آخر سال را می توانید در جزایر قناری یا سواحل شنی کوبا بگذرانید.
اما وضعیت برای آن ها که نه کاری دارند و نه مشغولیتی بسیار سخت است. نه پولی برای نان خوردن هست و نه خانه ای برای خوابیدن. همین دزد محترم نماینده آن قشر بیچاره است.
نویسنده: بهنام جاهدزاده
2 دیدگاه
مستانه
سلام
ممنون از مطلب خوبتون.واقعا لازمه به ما یادآوری بشه که کشورای خارجی هم اون گل و بلبلی که ما فکر میکنیم نیستند و درسته که سطح رفاه بالا تری دارند، اما سختی های خودشون رو هم دارند.
هلیا
چه جالب!!!