محمدرضا اسلامی:
سعی بر حفظ فضاهای سنّتی ، اهتمام و تاکید بر نگهداری مولفه های فرهنگ باستانی ژاپن و بکارگیری آنها یکی از مسائلی است که دراین کشور برای هر ناظر خارجی جلب توجه می نماید.
وجود معابد سنتی ژاپنی در کنار برجهای سربه فلک کشیده امروزی، قرار گیری برج مخابراتی ۳۳۳ متری توکیو در درون مجموعه معابد سنتی ، وجود حداقل یک اتاق با کف حصیری در درون آپارتمانهای نوساز ،استفاده از درهای کشویی و کاغذی خانه های قدیمی در خانه های مدرن ، سعی در ایجاد باغهای ژاپنی کوچک در گوشه و کنار شهرها ، تاکید بر حفظ خط پیچیده و سخت کانجی漢字 (!) ،زنده نگه داشتن مراسم چای و… نمونه هایی است از این دست سعی و تلاش این کشورِ مدرن بر فراموش نکردن ریشه های سنتی خود در حمله وحشیانه ای که مدرنیسم به دودمانِ فرهنگ یک کشور می نماید.
هفته گذشته بازدیدی داشتم از یک نمایشگاه «گل آرایی ژاپنی» یا به اصطلاح ایکه بانا (IKEBANA 生け花) . تجربه ، تجربۀ حضور در “یک فضای بسیار سنتی” بود و احساسی از الهام گیری از برخی شاخصهای فرهنگی این کشور را برایم به همراه داشت . مثل حسّ حضور در برابر سر در یکی از ورودیهای مسجد جامع اصفهان که نگاه به کاشیکاریهای رنگارنگ و کتیبه های خطاطی اش در درون تو احساس های مبهمی از گفتگوی هنر اسلامی با ناخودآگاه ضمیرت را فراهم می آورد ،یا حسّی که از قرارگیری در برابر محراب مسجد جامع گلپایگان و دیدن کتیبه آجری پیرامونش در تو پدیدار می شود. هیچ از آجرکاری نمی دانی اما هزار رقم با تو حرف می زند.
دیدن انواع مختلف گل آرایی های ژاپنی نوعی از احساس مبهم انتقال فرهنگی را با خود برایم به همراه داشت .احساسی از نحوه نگرش مردم یک سرزمین به طبیعت و هنر.
هنر سنتی یک کشور پس از شکل گیری های اولیه در طی قرنها توسط هنرمندان آن کشور نزج گرفته و در روند تکامل ، مولفه هایی به آن اضافه می شود که ناخواسته احساس گوارایی از حس زیبایی شناسی را در روح بیننده به جریان درمی آورد. مانند کاری که مرحوم میرعماد در خط نستعلیق فارسی انجام داده …پس از هزاران ساعت نگارش و تفکّر عمیق ، قوانینی در انحنای حروف و کششهای الفبا وضع نمود که اکنون هر بییننده ای – حتی غیر خطّاط و خط ناشناس هم – در دیدن نگارش نستعلیق احساس آرامش و حظّ روحی می نماید . یا مثلا کار مرحوم گلستانه در ایجاد خط شکسته نستعلیق و کار تکمیلی این چند دهه اخیر جناب یداله کابلی خوانساری که این خط را به چنان سطحی از زیبایی رسانده که حتی یک فرانسوی ناآشنا به زبان پارسی هم در برابر تابلو های جناب یداله کابلی می گوید : احساسی از رهایی در این خط به من دست می دهد … احساس آزادی و سیال بودن در فضای هستی را در این کششهای خطاطی حس می کنم.(۱)
نمایشگاه در لابی هتل پرتوپیا که بزرگترین و زیباترین هتل شهر کوبه است برگزار شده بود . در همان ابتدای ورود به نمایشگاه متوجه شدم در ژاپن مدارس متعدد آموزش ایکبانا با سبک های گوناگون وجود دارد و این نمایشگاه محل قرارگیری کارهای اساتید مدارس اصلی ایکباناست. کارهایی با سبک های مختلف .هرسال یک نمایشگاه اصلی ایکبانا در نقطه ای از ژاپن برگزار می شود و این هشتادمین سالگرد ایکه بانا بود.
هنوز توان تحلیل سبک های کارها و تفاوتهایشان را ندارم. بیشتر همان احساسی است که از این هنر باستانی ژاپنی منتقل می شود.
نمونه هایی از کارهای انجام شده را تصویر گرفته ام که چند مورد را در اینجا قرار داده ام .
می توان گفت توجه مردم ژاپن به طبیعت و مظاهر آن ریشه عمیقی در فرهنگ این کشور داشته و دارد. توجه به درخت ، توجه به گل ، توجه به کوه و … مواردی هستند که جلوه های زیادی از آن را هنوز می توان دید.
احترام بسیار به شکوفه های درختان ساکورا در بهار و بازدید خانوادگی در پائیز از باغهای زرد و نارنجی شده از دیگر رفتار پسندیده است . کارهایی که نمونه ها و قرینه هایی چون سیزده بدر در فرهنگ ملی ایرانی برایش یافت می شود . اما برای مظاهر توجه به طبیعت در این فرهنگ قرینه های متعدد و بیشتری یافت می شود .
گل آرایی یکی از هنرهایی بوده که در گذشته مورد توجه بسیار بوده است و در آن امتزاجی از روحیه توجه به طبیعت به همراه روحیه پرداختن به «ظرافت» را می توان دید.(۲)
یکی از نکاتی که خیلی در نظر می نشست حضور گستردۀ خانمهای ژاپنی با لباسهای فاخر و مجلل و بعضاً کیمونو بود . گویی که به یک برنامه خیلی مهم و رسمی دعوت شده اند . اما با کمی دقت چیزی که جلب توجه می کرد عدم حضور جدی نسل جوان در نمایشگاه بود. در واقع نسل حاضر که با علاقه و جدیت مشغول بازدید از کارها است نه نسل جوان است و نه حتی نسل میان سال . دو نسل قبل است که اینطور با علاقه و جدیت ظرافتهای فرهنگی را محترم شمرده و پاس می دارد. آیا علّت این همان شکاف نسل هاست ؟ و این که بالاخره فرهنگ غالب غربی باعث تضعیف فرهنگ ملّی حتی در این کشور شده ؟ یا که گرفتاریهای امر معاش در یک زندگی مدرن باعث شده تا نسل جوان در این دست برنامه ها غیبت داشته باشد؟ در خصوص این موارد گفتگوهایی با راهنمایمان داشتم.
هر بازدید کننده می توانست بعد از دیدن سالنهای ایکبانا به محلی که برای صرف چای ژاپنی پیش بینی شده بود برود. پیش از رفتن باید چای ژاپنی در همان فنجانهای قدیمی و با همان آداب و رسوم گذشتگان صرف شود.
فرهنگ و هنر ملی در طی قرنها شکل می گیرد و تلاش در جهت حفظ و پاسداشت آن امری است بسیار بسیار پسندیده که باید جایگاه والایی در ذهن هر شهروند و مهمتر از آن در اعمال مدیران و برنامه ریزان فرهنگی یک کشور داشته باشد .
پای نوشت:
۱- این جمله ای است که از زبان استاد شنیدم . می گفتند در یکی از نمایشگاههایی که در فرانسه داشتند یکی از بازدیدکنندگان چنین گفته بود . مدت کوتاهی امکان و افتخار تلمذ در کلاس شکسته نویسی جناب یداله کابلی را داشتم. هرچند که کار گِل مرا از ادامه کار دل منع کرد و ادامه حضور در محضر این هنرمند فرزانه مستعجل بود ، لیکن زمانی که با تعجب از نمایشگاههای متعدد ایشان “در کشورهای خارجی” می پرسیدم و گفتم :آخر دیدن شکسته نستعلیق ابیات مولانا برای بینندۀ آلمانی ، آمریکایی یا فرانسوی که فارسی نمی داند چگونه است ؟ ایشان می گفتند: حس هنر کاملاً منتقل می شود.
۲- هفته گذشته مشغول انجام مراحل تستهای آزمایشگاهی بر روی اتصالات جوشکاری تیر به ستون بودیم. مهندس رحیمی نیا می گفت:این چیزی که این ژاپنی ها می سازند “سازه فولادی” نیست ، «مینیاتور» است . گفتم مینیاتور که مربوط به فرهنگ ایرانی است . این ادامه روح گل آرایی ایکِبانا ست. و خواه ناخواه این سوال از ذهن تو عبور می کند که چرا ایرانی که در نقاشی ، مینیاتور خلق می کرده ، در فرشبافی آن نقوش حیرت آور اسلیمی و در معماری چنان ظرافت مسحور کننده مقرنس بندی های مسجد امام اصفهان را ، چرا امروز ساختمانهایی می سازد که همه متخصصین می دانند اگر زلزله بم در تهران رخ دهد ، قرار است که سازه هایمان در حرکتی دسته جمعی بر سر ساکنین شان به زمین نشینند.
ارتباط با نویسنده:
mrz_eslami[@]yahoo(.)com
1 دیدگاه
saeed amiri
سلام از زحماتی که برای سایت کشیدید ممنون و خیلی جالب و کاربردی است .
باتشکر سعید امیری کرمانشاه
09182981398