بهنام جاهدزاده:
اصولاً در دنیای کنونی که ارتباطات راحتتر و سریعتر شده است هر چیزی امکان وقوع دارد و زیاد نباید از اتفاق افتادن وقایعی که دور از ذهن به نظر می رسد تعجب کرد. در دنیای کنونی هیچ زبان یا به طور کلی هیچ فرهنگی مال یک ملت خاص نیست. همه فرهنگها مال همه ملتهاست.
به مناسبت تولد پسرم آمدهام به زادگاه همسرم شهر تاکایاما در استان گیفو که تقریباً در مرکز ژاپن قرار دارد و به داشتن خوردنی های لذیذ و شهر تمیز شهرت دارد و همیشه پر است از توریست های اروپایی، آمریکایی و اخیراً چینیهای مرفه.
چند روز پیش که داشتم برمی گشتم خانه، سر راه خود مغازه تاکویاکی و اوکونومی یاکی دیدم . در یک لحظه هوای تاکویاکی کردم و وارد مغازه شدم. صاحب مغازه مرد میانسالی بود که داشت تاکویاکی هایی را که یک قسمتشان تازه پخته و قالب گرفته بود را با هاشی می چرخاند و به آنها شکل می داد. شفارش هشت عدد تاکویاکی دادم.
در قسمتی دیگری دو اوکونومی یاکی پخته روی تخته اوجاق آماده سرو بودند. خواستم بپرسم که محتویاتشان چه چیزی است. دیدم که صاحب رستوران و یک زن تقریباً سن و سال داری که حدس میزدم مادرش باشد سرشان شلوغ است دارند غذای یکی دوتا مشتری دیگری را که قبل از من آمده بودند را آماده میکنند، سعی کردم خودم سر دربیاورم. یعنی راستش پرسیدم. اما تا بیایند جواب بدهند خودم نوشته کانجی روی آن را که به معنی اوکونومی یاکی به سبک هیروشیما بود خواندم.
صاحب مغازه بعد از سلام و سفارش من به ژاپنی حالا که میدید دارم کانجی هم میخوانم، با چهر متعجب، دست از زیرو رو کردن تاکویاکی ها کشید و رو کرد به من و چندین بار تکرار کرد که غیر ممکنه! چطور مثل ژاپنی ها حرف میزنی و می خوانی! تو که ژاپنی نیستی! از قیافه ات غیر ممکن است که ژاپنی باشی!
خب چه میتوانستم بگویم جز این که چهارده سال است که دارم این زبان را میخوانم و کسی که این همه مدت وقت و انرژیش را روی یادگیری زبانی صرف کند به طور طبیعی این چنین می شود.
سر راه برگشتم داشتم به این مساله فکر میکردم که این خصلت ژاپنی ها که اگر حتی بهشان به ژاپنی سلام هم بکنی از ژاپنی ات تعریف میکنند خیلی جالب است و مشوق خوبی برای کسانی که ژاپنی یاد می گیرند. اما نشان دهنده یک واقعیت هم هست. و آن اینکه ژاپنی ها خود چقدر با زبان و فرهنگ خارجی دورافتاده و بیگانه اند. یادم آمدم هرچی به یکی شان می گفتم زبان ملی ایرانی ها فارسی است می گفت پرتقالی؟ می گفتم نه فارسی. می گفت پس فرقش با پرتقالی چیه؟ بعد که توضیح می دادم باز می گفت پرتقالی!
تقصیر خودشان نیست. اینکه فرق پرتقالی و فارسی را نمی فهمند از دور افتادن جزیره ژاپن از جهان دیگر است. وگرنه حرف زدن یک خارجی به زبان ژاپنی چرا باید برای یک ژاپنی عجیب باشد؟
در دنیای کنونی، دیگر مالکیتها دارد به اشیاء زندگی ما منحصر می شود. احتمال دارد یک خارجی که روی زبان ژاپنی تحقیق کرده است دستور زبان ژاپنی را بهتر از خیلی از ژاپنی ها بداند. یا یک ژاپنی که روی مثلاً زبان آذری تحقیق کرده است از شخص بنده که زبان مادریم محسوب میشود ساختار زبان آذری را بهتر بفهمد. البته حرف زدن بدون اشکال و بدون لهجه مشکل است.
در مورد فرهنگ هم همینطور است. فرهنگهای دنیای کنونی خیلی سیال شدهاند. اینجا همین یکی دو روز پیش کریسمس بود و فردا پس فردا سال نو میلادی. زندگی ژاپنی ها بر مدار این ذهنیت های جدید دنیای کنونی می چرخد. بابا نوئل های ژاپنی ریش سفید و عبا و کلاه قرمز در مراسمات ظاهر می شوند. بدون اینکه عشای ربانی به جا بیاورند و ریشه در تاریخ و فرهنگ خود ژاپن داشته باشد. هسته اش را برداشته پوسته اش را دور انداخته اند. شاید هم پوسته اش را برداشته باشند. اهمیتی هم ندارد. اینطوری خوش اند.
3 دیدگاه
محسن
با سلام
من اطلاع زیادی از وضعیت ژاپن ندارم! ولی برای کار کردن در نظر دارم که برای مدتی به خارج مهاجرت کنم. شغلم برنامه نویسی و توسعه وب هست.
بین کشورهای خارجی احساس میکنم کشور ژاپن سالم تر هست(به لحاظ فرهنگ عمومی)
شما تجریه و شناخت زیادی دارین، میخواستم بدونم نظرتون چیه؟
راستی دیدم نوشتین آذری هستین، منم اردبیلی هستم (:
ممنون میشم نظرتونو بگین.
بهنام جاهدزاده
دوست عزیز ممنون از لطف شما!
من البته کشورهاى زیادى نبودم که دست به مقایسه عینى بزنم. ولى از شواهد پیداست که جامعه ژاپن نکات مثبت زیادى دارد.
یاشاسین!
مهدی بهروزی
با سلام
خاطره جالبی بود . ذکاوت ، هوش و پشتکار شما قابل تحسین است . از تقابل فرهنگ ها چه تجربه ای دارید ؟ آیا میتوانیم به طریقی حس مسئولیت پذیری و همزیستی ژاپنی را به فرهنگ خودمان انتقال بدهیم.