۱Q84، رمانی است که هاروکی موراکامی آن را نوشته است. این کتاب ابتدا در ژاپن در فاصله سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به چاپ رسید، این رمان آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که تبدیل به یک پدیده شد، طوری که در عرض یک ماه یک میلیون جلد از آن به فروش رسید.
ترجمه انگلیسی، سه جلد این رمان هم در آمریکای شمالی در قالب یک کتاب واحد ۹۲۸ صفحهای همین امروز یعنی ۲۵ اکتبر، وارد بازار کتاب شد. در انگلیس کتاب در دو جلد منتشر شده است، جلد اول، ترجمه جلد اول و دوم رمان اصلی است و جلد دوم که ترجمه کتاب سوم است، امروز وارد بازار شد.
علیرضا مجیدی در سایت یکپزشک نوشتهاست: خوشبختانه امروز بخت آن را داشتم که کتاب را از طریق کیندل دریافت کنم:
همان طور که شاید به ذهنتان متبادر شده باشد، ۱Q84، ربطی با ۱۹۸۴ جورج اورول دارد، در ژاپنی Q درست مثل ۹ در این زبان تلفظ میشود و بنابراین تلفظ ژاپنی ۱Q84، همان ۱۹۸۴ میشود.
۱Q84، رمان پیچیدهای است و به صورت سورئال روایت میشود، در این رمان فلشبک و فلشفورواردهایی داریم که از زبان شخصیتهایی آن روایت میشود. تم اصلی این رمان جنایت، تاریخ، مذهب، وابستگیهای خانوادگی و عشق است.
گفته میشود که اگر کسی بخواهد از فرهنگ جامعه معاصر ژاپن، آگاه شود، خواندن این کتاب برایش الزامی است.
شخصیتهای اصلی رمان
آئومامه Aomame : یکی از دو شخصیت راوی رمان است. او یک زن سی ساله و یکی از اعضای یک تشکیلات مرموز است، او با دقت جنایتهایی برای این تشکیلات، مرتکب میشود، معنی نام او لوبیا سبز است.
تنگو: او دومین راوی رمان است. او رماننویسی است که هیچ اثری از او منتشر نشده است و به عنوان یک معلم ریاضی در یک دبستان کار میکند. مادر تنگو، وقتی او خیلی جوان بود، مرد. تنها خاطره او از مادرش تصویر ناگوار رابطه نامشروع اوست. پدر تنگو برای شبکه NHK کار میکند.
کوماتسو: او ویراستار ۴۵ ساله یک شرکت انتشاراتی است. او که در کارش حرفهای است، فاقد شخصیتی گیرا است. چیز زیادی در مورد زندگی خصوصی او مشخص نیست.
فوکاری: این دختر، دانشآموز ۱۷ ساله یک دبیرستان است و یکی از داستانهایش به یک مسابقه ادبی راه یافته است. او که مبتلا به بیماری دیسلکسیا است، شخصیتی محتاط دارد و از سخن گفتن زیاد، پرهیز میکند.
داستان سه جلد کتاب ۱Q84، در سه ماه از ماههای سال ۱۹۸۴ تخیلی رخ میدهد. روایت داستان، فصل به فصل، عوض میشود و بین دو راوی در گردش است.
رمان با آئومامه شروع میشود، او در ابتدای رمان تاکسی میگیرد و زمانی که تاکسی در ترافیک گیر کرده از یک راه خروجی اضطراری، برای انجام یک ملاقات مهم استفاده میکند، به هتلی میرود و خود را کارمند هتل جا میزند و بدون گذاشتن رد پایی از یکی از مهمانان هتل را به قتل میرساند، طوری که کارآگاهان تصور میکنند که مقتول به مرگ طبیعی مرده است.
شوق مردم کتابخوان انگلیس آنقدر زیاد بوده که نیمهشب گذشته، به مانند رمان هری پاتر، یکی از فروشگاههای کتاب باز بود تا نسخههای محدودی از کتاب را به قیمت ۷۵۰ پوند به فروش برساند!
داستان رمان در بعضی از قسمتها به گونهای است که انتشار بدون دستکاری آن را در ایران، غیرممکن میکند، اما امیدوارم کتاب را حتی با تعدیلهایی در بازار کتاب ایران ببینیم. اما مسلما نمیشود انتظار داشت که حتی برترینهای کتابهای پرفروش دنیا هم در ایران شمارگان چاپ قابل ملاحظهای پیدا کنند. مسلما جامعه ما با جامعه ژاپن تفاوتهای بنیادی زیادی دارد و فروش میلیونی یک رمان سورئال که داستان ان در محیطی کاملا نامتجانس برای ما میگذرد، برای ما چیزی در حد یک داستان علمی- تخیلی است! در بهترین شرایط در ایران منتخب کتاب، اجازه چاپ خواهد گرفت و چند نوبت با شمارگان جداکثر سه هزار نسخهای به فروش خواهد رسید. بگذریم!
امیدوارم با ۱Q84 خاطره خوش رمان خوب «کافکا در کرانه» برایم زنده شود.
منبع: یکپزشک
[wikibox lang=”fa”]هاروکی_موراکامی[/wikibox]
[wikibox lang=”ja”]村上春樹[/wikibox]
[wikibox lang=”en”]Haruki_Murakami[/wikibox]
[wikibox lang=”fa”]۱کیو۸۴[/wikibox]
[wikibox lang=”ja”]1Q84[/wikibox]
[wikibox lang=”en”]1Q84[/wikibox]
1 دیدگاه
بردیا
گراسیاس…خیلی اتفاقی یکی از شخصیت های کتاب های لمونی اسنیکت که اسمش جورجینا اورول بود منو به فکر جورج اورول انداخت و مایل شدم تا بیشتر ازش بدونم. منم داشتم 1984 جورج اورول رو دانلود میکردم که از طریق یه وبلاگی به وبلاگ دو خرمالو و سه هزار هایکو رسیدم.(که انصافا هایکوهای زیبایی داشت) بعد اینجارو پیدا کردم و آخر سر انگار سرنوشت منو به یه همچو کتابی رسونده…فقط حیف که فارسی نیست و منم ژاپنی بلد نیستم.