مرکز مطالعات ژاپن
گفتگویی کوتاه با هایائو میازاکی، کارگردان انیمیشن «باد برمیخیزد»، نامزد دریافت جایزه اسکار از جشنواره آکادمی (Academy Awards) سال ۲۰۱۴
مترجم: مونا قائمی
انیمیشن «باد برمیخیزد» (The Wind Rises) فروردین ماه سال ۱۳۹۴ از شبکه پویا پخش شد. نویسنده و کارگردان آن هایائو میازاکی است و از ساختههای او میتوان به «شهر اشباح» (Spirited Away) برنده جایزه اسکار در سال ۲۰۰۳ و «پونیو روی صخره کنار دریا» (Ponyo on the Cliff by the Sea) ـ که بارها از شبکههای مختلف سیما پخش شده است ـ اشاره کرد. «باد برمیخیزد» آخرین اثر بلند سینمایی میازاکی در مقام کارگردان است و پس از آن بازنشسته شد. این انیمیشن برداشت آزاد و زندگینامهای تخیلی از جیرو هوریکوشی مهندس صنایع هوایی است که طراح جنگندههای میتسوبیشی اِی.۵٫ام ـ که در انیمیشن نشان داده میشود ـ، ورژن پیشرفتهتر آن میتسوبیشی اِی.۶٫ام زیرو و میتسوبیشی جِی.۲٫ام بود. امپراتوری ژاپن در خلال جنگ جهانی دوم از هر دوی این هواپیماهای جنگی، از جمله در حمله به پرل هاربر استفاده کرد. داستان آرام انیمیشن در بستر دوران سخت رکود اقتصادی، شیوع بیماریهای مسری و بلایای طبیعی همچون زلزله پیش میرود.
در ذیل مصاحبه کوتاهی با هایائو میازاکی را میخوانیم که در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۴ منتشر شد. ذهن بازیگوش، شاد، فعال و طنزپرداز وی در جایجای این گفتگو بهخوبی نمایان است.
پروژه انیمیشن «باد برمیخیزد» چگونه متولد شد؟
مجبورم خلاصه کنم. دوست دارم سرگرمی را به تصویر بکشم، مثل مانگا (کمیکاستریپ) در مجلهها. در آثارم مردان خوک به نظر میرسند و زنان نرمال و معمولی هستند(۱) و این واقعاً عجیب و غریب و برایم جذاب و سرگرمکننده است. وقتی تهیهکننده سناریو را خواند به من پیشنهاد کرد انیمیشنی از آن بسازم. آن لحظه قبول نکردم. چگونه برایتان بگویم؛ خیلی مردد و بیمیل بودم؛ چون آن کمیک برای بچهها نبود؛ به همین دلیل برای ساختن انیمیشنی برای بچهها واقعاً اشتیاقی نداشتم، ولی در نهایت تصمیم گرفتم آن را بسازم.
چرا میخواستید در این انیمیشن از جیرو هوریکوشی و تاتسو هوری تجلیل کنید؟
آنها برایم ژاپنیهای برگزیدهای در این دوران هستند. دو جوان ۳۰ ساله که استعداد و ذهن فعالی داشتند و شجاع بودند. به همین دلیل آنها را تحسین میکنم.

استاد میازاکی
چه چیز این دو شخصیت شما را جذب خودشان میکند؟
رؤیاهایشان! در پایان جنگ [جهانی دوم] جیرو هوریکوشی در ۴۲ سالگی، خود را در حالی در مقام یک مهندس دید که ناگهان جنگ تمام شد. تاتسو هوری بیش از ۴۸ سال عمر نکرد و در ۴۸ سالگی بر اثر ابتلا به سل درگذشت، اما هر دو رؤیاهایی داشتند که برای تحققشان سخت میکوشیدند. در خلال جنگ مردم بسیاری ویران شدن زندگیشان را دیدند، اما با وجود همه این شکستها آنها را خیلی دوست دارم، چون تکتکشان رؤیا داشتند و همان عامل حرکت دو باره پس از آن همه ویرانیها و شکستها شد.
آیا فکر میکنید جیرو هوریکوشی آگاه بود که اختراعش به عنوان سلاحی در جنگ به کار میرود؟
او قطعاً میدانست هواپیمایش در جنگ استفاده میشود، اما تصوری نداشت که پیامد آن ویرانگری باشد. در واقع، به دلیل الکتریسیته نیاز به انرژی هستهای وجود دارد، ولی یکی از نتایج نابجای کاربرد انرژی هستهای ساخت بمب است که مسلماً مورد علاقه مردم نیست. حتی شاید علت علاقه مردم به انرژی هستهای همین است که از آن الکتریسیته تولید میشود و بشر از آن استفاده میکند، وگرنه چه کسی بمب اتم و ویرانگریهایش را دوست دارد؟
جیرو در چنین شرایطی قرار داشت. متهم کردن مردم دههها پس از آشکار شدن حقایق آسان است، اما فکر میکنم رد اقدامات و برشمردن اشتباهاتشان و روشی که آنها با وجود خطرهایش به کار گرفتند برای نگریستن بر فراز مهم بود. او خلبان هواپیمایی به نام ایروپوستال (Aeropostale) به اسم مِرموز (Mermoz) داشت که در فرانسه معروف بود و پس از مأموریتی در اقیانوس اطلس یک گمشده را گزارش داد. آیا ریسک نجات دادن زندگی یک انسان به ارزش زندگیاش میارزد؟ آنها کسانی بودند که این سئوال را مطرح کردند، آن هم در شرایطی که پیش از این پروازهای ایروپوستال فقط برای انتقال نامه بود.
مثلاً سنت اگزوپری در سال ۱۹۴۴ مرد، اما نه به دلیل گم شدن با ایروپوستال، بلکه مانند سایر دوستانش در جنگ کشته شد. همه این داستانها علاقهام را به این دو ۳۰ ساله نشان میدهد.
چرا میخواهید بازنشسته شوید؟
بیش از این سن و سال برای ساختن فیلمهای طول و دراز ندارم. ضمن اینکه پروژههای دیگری دارم و میخواهم به آنها بپردازم، مثل کشیدن مانگا (کمیکاستریپ) ـ که برایم یک سرگرمی است، ساختن فیلمهای کوتاه برای موزه جیبلی و طراحی برای نمایشگاههای موقتی و موزهمان. همچنین وقت برای پیادهرویهای طولانی میخواهم.
حالا که بازنشسته میشوید، وقت زیادی برای لذت بردن از زندگی دارید؟
نه، واقعاً، چون شروع به کمیکاستریپ کشیدن میکنم و این یعنی کلی کار! شرمندهام، بعد از این مصاحبه، باید برای اصلاح طرحهای دیروزیام به طبقه بالا بروم. واقعاً پایانی برای این کار نمیبینم. حالا که بازنشسته شدهام، آزاد از محدودیتها و فشارهای سوددهی هستم، بنابراین میتوانم روی طرحی که خودم دوست دارم حسابی کار کنم و بگویم نهایتاً این کار من است. پس از آن نمیتوانم حساب کنم که زنده میمانم یا نه. باید بهترین استفاده را از این آزادی برای خلق کردن ببرم. بنابراین باید خیلی رنج بکشم و تحمل کنم!
جیرو هوریکوشی و تاتسو هوری در دورهای زندگی کردند که هیچکس آینده را پیشبینی نمیکرد. فکر میکنم ما باید مانند آنها با غرور، افتخار و سربلندی زندگی کنیم. در شعری از پاول والِری: «باد برمیخیزد… باید برای زیستن بکوشیم» و این کلمات همیشه ارزشمندند.
پینوشت:
- آنچه میازاکی بدان اشاره میکند در انیمیشن شهر اشباح بهخوبی ملموس و مشهود است.
منبع: سینماتم
ترجمه شده از یوتیوب