قدرت الله ذاکری؛ کارشناس و مترجم زبان ژاپنی:
نخستین بند از کتاب « پاره نبشته هایِ درون توبره پشتی»[1] باشو به نوعی فلسفه زندگی و شاعری او و به نوعی شاید فلسفه ادبیات و هنر او باشد. این کتاب ره آورد یکی از سفرهای او در سال 1687 است.
百骸九竅の中に物有、かりに名付て風羅坊といふ。誠にうすものゝかぜに破れやすからん事をいふにやあらむ。かれ狂句を好 こと久し。終に生涯の [1]はかりことゝなす。ある時は倦て放擲せん事をおもひ、ある時はすゝむで人にかたむ事をほこり、是非胸中にたゝかふて、是が爲に身安からず。しばらく身を立む事をねがへども、これが爲にさへられ、暫ク學で愚を曉ン事 をおもへども、是が爲に破られ、つゐに無能無藝にして只此一筋に繋る。西行の和哥における、宗祇の連哥における、雪舟の繪における、利休が茶における、其 貫道する物は一なり。しかも風雅におけるもの造化にしたがひて四時を友とす。見る處花にあらずといふ事なし。おもふ所月にあらずといふ事なし。像、花にあ らざる時は夷狄にひとし。心、花にあらざる時は鳥獸に類ス。夷狄を出、鳥獸を離れて、造化にしたがひ造化にかへれとなり
راه فوُگا[2]
« در چیزی که از صدها استخوان و نه منفذ شکل گرفته است، روح مقیم شد و انسان شکل گرفت. اگر بخواهم آن را نامی بگذارم، فوُرابو[3] میگویم. زیرا چنانکه پارچه ای نازک در باد به آسانی پاره میشود، آن هم بی فرجام خواهد بود.
فوُرابو زمانی دراز من را به آموختن و دمخور شدن با هایکای واداشت تا سرانجام هایکای را کار زندگیم قرار دادم. زمانی زده شدم و خواستم تمامش کنم، زمانی در آفرینش هایکای سخت کوشیدم، و از سر شدن بر دیگران به خودستایی اندیشیدم؛ این چنین به انجام آن و این اندیشیدم و رنج بردم و به این جهت تن و جانم آرامش و قرار نیافت.
یک بار اندیشیدم چونان مردمان عادی برای به دست آوردن شهرت و مقام بکوشم اما تعلق خاطرم به هایکای مانع شد. بار دیگر اندیشیدم علم بیابم و از حماقت خودم رهایی یابم اما آن هم به خاطر اندیشیدن به هایکای محقق نشد. سرانجام بی هیچ فن و هیچ دانشی، نصیبم تنها کار مرتبط با راهِ هایکای شد.
در واکای سایگیو[4]، در رِنگایِ سوگی[5]، در نقاشی سِشّوُ[6] و در چای ریکیئوُ[7]؛ در بستر همه نوعی فوُگا وجود دارد. اما هدف فوُگا احترام به طبیعت و دوست شدن با چشم اندازهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان است.
چون در چنین موقعیتی بیاستند، همه آنچه به چشم می آید، نمی توان گفت چون گل زیبا نیست و آنچه به دل می آید، نمی توان گفت چون ماه پالوده نیست. اگر صورت آنچه به چشم می بیند، چون گل زیبا نباشد، آن شخص چون ددان است و اگر آنچه می اندیشد، چون ماه پالوده نباشد، آن شخص از جنس هیولا است.
بنابراین می گویم، انسان بودن خارج شدن از موقعیت ددان، فاصله گرفتن از درجه هیولاها، احترام به طبیعت و تابع طبیعت بودن است
پی نوشت:
[1] 『笈の小文』/Oi no kobumi
[2] 風雅/Fūga : شاید هیچ کلمه ای در فارسی به تنهایی نشان دهنده معنی این کلمه نباشد. آن راه ادبیات، نقاشی و سایر هنرها است. اما معنی آن ظرافت، زیبایی، ذوق و چیزی عالی در مسیر ظرافت و زیبایی خواهد بود.
[3] 風羅坊/Fūrabo : از سه کانجیِ باد، پارچه نازک و راهب تشکیل شده است. یکی دیگر از نام های باشو همین فوُرابو است.
[4] 西行/Saigyō (1118 – 1190 ) : راهب و شاعر اواخر دوره هیان و اوایل دوره کاماکوُرا. او در ابتدا ساموُرایی بود اما با احساس ناپایداری دنیا، ترک خانه کرد و راهب شد. واکا ( 和歌/Waka ) به معنی شعر ژاپنی است و بیشتر به شکل شعرهای سی و یک هجایی به صورت 5/7/5/7/7 است.
[5] 宗祗/Sōgi ( 1421 – 1502 ) : شاعر رِنگا ( 連歌/Renga ) در اواخر دوره موُروماچی. درباره رِنگا در ادامه مطلب توضیح داده شده است.
[6] 雪舟/Seshshū ( 1420 – 1508 ) : راهب نقاش در نیمه دوم دوره موُروماچی. بزرگترین استاد نقاشی آب مرکب است.
[7] 千利休/Sen no rikyū ( 1522 – 1591 ) : استاد چای دوره آزوُچی مومویاما. بزرگترین استاد مراسم چای در تاریخ ژاپن است. سرانجام به خاطر خشم هیدهیوشی با خودکشی به زندگیش پایان داد.
ارتباط با نویسنده: zakerig{@}yahoo{.}co.jp