هانیه خورشیدی / کارشناس ارشد زبانشناسی:
خانم Yan wang یک زبان شناس است و هم اکنون در دانشگاه Wisconsin-madisonآمریکا دوره ی دکتری در زمینه تحلیل گفتمان ( discourse analysis) و کاربرد شناسی (pragmatics) را میگذراند . وی مقالاتی در مورد اداتی که در پایان جملات واقع می شوند (sentence-final particles) و همچنین جا پر کن ها (fillers) در زبان ژاپنی نگاشته است .
این مطا لب قسمتی از یکی از مقالات خانم Yan wang می باشد. خانم Yan wang نقشهای کاربردی واژه ی mono که در پایان جمله واقع می شود را بررسی نموده است .
مطالب تنها خلاصه ای از مقاله ی خانم Yan wang می باشد . جملات و مثالها و کلماتی که می خوانید همه از خانم Yan wang است . به این دلیل که مطالب در حوزه ی زبان شناسی و تخصصی است. در قسمتهایی که فکر می کردم ممکن است خواننده متوجه عمق مطلب نشود توضیحاتی در داخل [ ] آوردم . بعضی از اصطلاحات تخصصی می باشند و به همین دلیل علاوه بر ترجمه ی آنها معاد ل اصلی آن را نیز (به دنبال ترجمه ی آن) در داخل ( ) نوشته ام . در زیر در مورد اصطلاحاتی که لازم است خواننده مفهوم آن را بداند توضیحاتی آورده ام .
زبان شناسی دارای چهار حوزه ی اصلی می باشد:
نحو: که به بررسی جملات بدون توجه به معنا با گوینده و شنونده می پردازد .
صرف: که به بررسی ساخت واژه ها بدون توجه به گوینده و شنونده می پردازد.
آوا: که به بررسی آواها و واجهای زبان می پردازد.
معنا: که به بررسی معنای عناصر زبانی بدون توجه به گوینده و شنونده می پردازد.
حوزه ی کاربرد شناسی و تحلیل گفتمان نیز به بررسی معنای عناصر زبانی همراه با توجه به قصد و نیت گوینده و حضور شنونده در درک ساختهای زبانی می پردازد . مقاله ای که در پیش رو دارید بررسی mono یکی از عناصر زبانی در زبان ژاپنی است که در پایان جملات واقع می شود. این بررسی نوعی بررسی کاربردشناسانه و بر اساس ابزارهای موجود در حوزه ی تحلیل گفتمان است . از جمله ابزارهایی که در تحلیل گفتمان به کار می رود ؛ گوینده ، شنونده و پیامی است که ارسال می شود . خانم Yan wang به وسیله ی همین ابزارها ، mono پایانیFinal Particle mono/ FP mono) (را مورد تحلیل وبررسی قرار داده است .
همچنین در قسمت پایانی مقاله با عبا رت کنشهای گفتاری روبرو می شوید که به طور خیلی ساده مفهوم آن چنین است:
کنشهای گفتاری : در کاربرد شناسی و تحلیل گفتمان اشخاص مختلفی تعاریف مختلفی را برای جملاتی که بیان می شوند ارایه داده اند، که در موضوع ما نمی گنجد . ولی به طور کلی کنش گفتاری یعنی هر عملی / کنشی که با بیان یک جمله ،به وقوع می پیوندد و ممکن است این کنش / عمل مستقیم یا غیر مستقیم باشد .
مستقیم مانند: لطفاً پنجره را ببندید! کنش آن : بستن پنجره توسط شنونده .
غیر مستقیم مانند: می توانید پنجره را ببندید؟ کنش آن: بستن پنجره توسط شنونده .
Linguistics Journal Volume 2 Issue 1
بررسی کاربرد شناسنامه ادات پایانیmono در مکالمات گفتمانی زبان ژاپنی
معانی معنا شناختی The semantic meanings of mono mono
دراین قسمت به بررسی معانی معنا شناختی اصلی و همچنین مفهوم ضمنی mono پایانی (final particle/FP) می پردازیم. ضمن این بررسی کاربردهای گوناکون و نقشهای کاربرد شناسانه mono پایانی نیز روشن می گردد. بر اساس مطالعات انجام شده ، mono پایانی بیان کننده ی یک نوع منطق فرعی casual logic است، که این منطق فرعی شامل یک رابطه [جمله] نتیجه – [جمله] پیشین / مقدمه (antecedent-consequence ) بین جمله ی اول و جمله ی دوم است . جهت جلوگیری از ابهام در این تحقیق نمادهای منطقی p وq برای نشان دادن روابط منطقی اضافه می شود.p نشانه ی جمله پیشین است و q به نتیجه اشاره می کند . mono پایانی غالباً به جمله p اضافه می شود .[ از این پس جهت اختصار p نشانه ی جمله ی p و q نشانه ی جمله ی q می باشد]
در ابتدا ، مثال 2 را بررسی کنیم که یک نمونه کلی از منطق فرعی را نشان می دهد .
Mendoo miruno taihen nan da yo, ore mo sonno hima nai mon. : M (2
It is hard to take care (of her).I don’t have such free time any more mono. .
دراین مثال گوینده M به شنونده F در مورد دوست دخترش شکایت می کند زیرا وقت کافی برای با او بودن ندارد و نمی تواند او را خوشحال کند. در این مثال هم جمله Pوهم q در نوبت / جهت / جمله گوینده M بیان شده اند . و ساختار آن چنین است: q. p mono
گوینده M فرض می کند که P : ore mo sonna hima nai.(p)-
I don’t have such free time any more
سبب / دلیل برای جمله ی q فراهم می کند: Mendoo miru no taihen nan da.(q) _
It is hard to take care of her .
q یک نتیجه ی طبیعی و ما حصل p است. به عبارت دیگر گوینده M معتقد است اگر یک شخص وقت کافی برای بودن با دوست دخترش ندارد احتمالاً از جانب دوست دخترش سرزنش خواهد شد.
اما در بیشتر موارد P و q [p جمله سبب /دلیل و q نتیجه ی حاصل از p ] به ترتیب / در چند نوبت [در جملات پی در پی] بیان می شوند نه در یک نوبت/صحبت/ جمله و با هم. برای مثال در گفتگوی بعدی ، M به A می گوید در مدرسه ی خصوصی ، به زبان انگلیسی به عنوان یکی از yonkyooka ، ” چهار موضوع ” توجه می شود ، ودرسهایی که جزو yonkyooka هستند در انتخابات ورودی دانشگاهها کمتر مورد توجه واقع می شوند. وقتی M با پاسخ A روبرو می شود متوجه می شود که A هنوز درک کاملی از حرفهای او نیافته بنابراین بیشتر توضیح می دهد که چرا به زبان انگلیسی زیاد توجه نمی شود .
(:4
M: De. Watashino itteita shiritsu kookoo no eigo tteiu nowa sono yonkyooka atsukai
In the private school I had mentioned,English was treated as yonkyooka. .
A:E…? yonkyooka ni haitchauno? USOO…!
Eh…? It is counted as yonkooka? That’s lie…! .
M:Datte kankee nai mon. Syuusyoku ni
But it is nothing to do with job – hunting mono. .
A):A…sokka?
Oh…I see. .
در اینجا جمله ی p:
Datte kankee nai mon. syuusyoku ni
که M بیان کرده جدا/ در نوبت جدا/ در جمله ی جدا از صحبت قبلی او [q] است:
Watashino itteita shiritsu kookoo no eigo tteiu nowa. Sono yonkyooka atsukai.
[ یعنی چون بین جمله یp وq از طریق صحبت شنونده یA فاصله افتاده،بنابراینp وq در دو نوبت جدا از هم بیان شده اند]
همان طور که مشاهده می شود جمله p جهت توضیحی برای ادعای گوینده در جمله q آمده است.
P وq می توانند در نوبت صحبت گویندگان متفاوتی ظاهر شوند ، که در این صورت q معمولاً به طور واضح توسط گوینده ی جمله ی p [ جمله ای که mono دارد] بیان نمی شود، بلکه در درون صحبت گوینده ی قبلی قرار دراد . مثال 5 از این نوع است . شوهر (H) همسر (w) را به دلیل اینکه خانه را تمیز نکرده مقصر می داند و W نیز دلیل و عذر می آورد:
:(5
H: sugoku kitanai ne
It is extremely dirty. isn’t it? .
W: Datte isogashiin da mon
But I am busy mono .
در این مثال نتیجه ی(q ): sugoku kitanai
در نوبت / صحبت گوینده ی قبلی (H )آمده به جای اینکه در نوبت / صحبت W بیاید . W برای توجیه موقعیتی که توسط شوهرش انتقاد شده ،دلیلی می آورد . یعنی ” چون سرم شلوغه اتاق به هم ریخته (زیرا وقت ندارم که اتاق را تمیز کنم) ”
mono پایانی به طور ضمنی اشاره می کند که این نتیجه طبیعی و غیر قابل اجتناب است که وقتی یک نفر سرش شلوغ است اتاق به هم ریخته باشد .
P وq می توانند در یک نوبت / صحبت/ جمله از یک شخص واحد بیان شوند یا درنوبتها /صحبتها / جملات متوالی از یک شخص واحد ، و یا در نوبت / صحبت / جمله ی اشخاص متفاوت . [یعنی برای p (دلیل) و q (نتیجه) نمی توان جای ثابتی تععین کرد]. اما می توان یک ساختار کلی برای حضور mono پایانی نشان داد که در نمودار زیر آورده شده است .
جمله یp (antecedent ) به وسیله ی mono نشاندار شده و این جمله دلیل و توجیهی برای جمله q ( consequence ) است ، البته [ لازم به یاد آوری است که] q می تواند دربافت یا متن قبلی بیان شده باشد .
q (…) p mono
در بعضی موارد, منطقی که به وسیله ی mono نشان داده می شود به نظر بی دلیل و غیر منطقی می آید . مثال 6 از این نوع است . G به Y می گوید که یکی ار همکلاسی های مذکر او، وی را به شام دعوت کرده است و G از برقراری و ادامه ی این دوستی احساس خوشایندی ندارد. Y عقیده خود را در مورد این اتفاق می گوید و در مورد ادامه ی ارتباط G با همکلاسیش ، تجربه ی شخصی خود را بیان می کند .
(6
Y: demo koibito ni naru to omou yo
But I think he will become your boyfriend .
G: ma . ne shiyoo ga nai yo ne
Well there is nothing I can do .
Y:un…
G:natte mo ne.
Y: watashi datte. Sore ni natta mon .atashi
I have become so mono. I have .
به وسیله بیان جملاتی شبیه :
” since my experience was so,the same thing will happen to you. ”
Y سعی می کند اطلاعاتی به G ارئه دهد و به او نشان دهد کهG نیز همان نتیجه را خواهد دید و به این ترتیب به ادعای قبلی خود تاُکید می کند .
اگر چه به نظر می رسد رابطه ی بین جمله ی اول و آخر که Y ادا کرده غیر منطقی است ، اما Y فرض می کند که این رابطه ،کاملاًَ “طبیعی ” است و به دلیل شباهت بین موقعیت G و خودش غیر قابل اجتناب است .
در هر حال ، مساُله ی مهم در مورد mono پایانی آن است که، مهم نیست که منطقی که به آن استدلال می شود شخصی و احساسی باشد, به نظر می آید گوینده قصد دارد به این مساُله اشاره کند که نتیحه [q ] “طبیعی ” “عادی” و “غیر قابل اجتناب” است ومنطق او توسط هر کسی در دنیا پذیرفته شده است .
به عبارت دیگر رابطه ی بین p وq ( antecedent-consequeense) نشان می دهد که استفاده از mono پایانی بیان کننده ی این مفاهیم به طور ضمنی است : “غیر قابل اجتناب بودن ” (inevitability) ، “قاعده مند بودن ” (regularity) (Takashi.1994,p.10) و یا
” طبیعی بودن ” ((normality (.(Tusbone.1996
من در اینجا می خواهم بگویم که این ” طبیعی بودن ” و یا ” غیر قابل اجتناب بودن ” به تصور “زمینه ی مشترک ” common ground مربوط است .
به طور کلی زمینه ی مشترک (common ground ) یعنی ” مجموعه ایی از ویژگی هایی که نشان می دهند شرکت کنندگان در مکامله جهت ادامه ی مکالمه چه چیزهایی را باور دارند و یا حد اقل فرض می کنند که آن چیزها وجود دارند ” (Gunlogson, 2003 . p .27 )
(2000 ) Hashimoto اعتقاد دارد که به دلیل اینکه گوینده و شنونده بر سر اینکه در طول مکالمه درک متقابل برقرار باشد، توافق کرده اند ،mono پایانی به این دلیل که اطلاعات مشترک و یا اطلاعات عمومی را نشان می دهد ، بیان کننده ی یک نوع ” زمینه ی مشترک ” ((common groundاست . در واقع در بیشتر موارد (مثال 4و 5)، mono پایانی می تواند به عنوان ابزاری برای نشان دادن اطلاعاتی که واضح و منطقی و مشترک بین شرکت کنندگان در مکالمه است، به کار می رود . با این وجود در موارد زیاد دیگری نیز مانند مثال (2و6 )، mono پایانی اطلاعاتی را که به طور واضح شناخته شده نیست را نشان می دهد [یعنی تجربه ی شخصی فقط یکی از شرکت کنندگان در مکا لمه بوده است ]
بهتر است به مثال دیگری توجه کنیم ، مثالی که در آن پاره گفتاری که mono به آن اضافه شده[p ] اطلاعات غیر مشترک را به همراه دارد .W در مورد تغییر در عادت خوابش با M صحبت کرده است ، W حالا زیاد می خوابد و صبحها هم دیر از خواب بیدار می شود . در این مکا لمه W از خودش دفاع می کند زیرا به دلیل اینکه زندگی نا منظمی دارد خانواده اش او را مورد سرزنش قرار داده اند .
(7
W: kedo ne okorarechatta.kono mae .anata saikin hiru to yoru ga gyakuten shiten ru no yo…
.but I got angry with my parents.last time.(they said) your day and night are reversed recently!
M:gyakuten shite ru no?
are you reversed ? .
W: sonna koto nai yo nee datte. Jyuuni ju da mon.jyuuni ji ni heru.
There is no such thing . I sleep at 12 am mono. .
Sleeping at 12 am is very normal. Right?!.
M: futsuu dewanai no kamo shinnai kedo saa.
May be it is not normal .I don’t know..
توجه کنید که W از P (جمله ی همراه با mono ) برای دفاع از ادعای خود(q ) استفاده کرده است: (her day and night are not reversed ) there is no such thing
در این مثال اطلاعات شخصی W درمورد برنامه ی جدید خوابش در ” ماورای اطلاعات ” M است (kamio,1997) یعنی آن بخش اطلاعاتی که مربوط به W است نه . M
در هر حال در مثال قبل ،W با به کار بردن mono نشان می دهد که M هم باید به طور منطقی و طبیعی با وی هم عقیده باشد و انتظار داردM می بایست از جمله پیشین/ مقدمه این مطلب را [که زندگی او نامنظم نیست] استنباط کرده باشد . به عبارت دیگر W انتظار دارد که M استنباط کند که اگر یک نفر ساعت 12 شب بخوابد زندگیش نا منظم نیست .
بنابراین به اعتقاد من، حتی در مواردی که بین شرکت کنندگان در مکالمه اطلاعات و دانش مشترکی وجود ندارد، به وسیله ی استفاده از mono پایانی یک نوع ” زمینه ی مشترک ” بین گوینده و شنونده نشان داده می شود . در چنین بافتهایی به جای نشان دادن اطلاعات مشترک ،mono منطق [قدرت استنباط ] را به عنوان ” زمینه ی مشترک ” نشان می دهد .
mono پایانی به این معنی نیست که شنونده واقعیت را می داند بلکه به این معنی است که گوینده اعتقاد دارد که شنونده می تواند منطق موجود را استنباط کند . به وسیله ی استفاده از mono پایانی ، گوینده به شنونده [ به طور ضمنی ] می گوید : ” ممکن است شما هم در منطق من شریک باشید ،زیرا حرف من واضح و غیر قابل اجتناب است ” ” عادی بودن ” یا “غیر قابل اجتناب بودن ” نشان دهنده ی نوعی منطق است که این منطق خود دلایل گوینده را به عنوان نوعی از ” دانش زمینه ایی مشترک ” که بین گوینده و شنونده مشترک است نشان می دهد .
Mono پایانی به عنوان نشانه ی” خود- توجیهی ” (self-justification ) و یا نشانه ی ” دگر- توجیهی ” other- justification می باشد ، و این نشانه ها پایه های نقشهای کاربرد شناسانه ی چند گانه mono پایانی را شکل می دهد
[ آنچه که تا کنون در مثالها بررسی شد نقش ” خود – توجیهی ” self- justification ، mono پایانی بود . در ادامه ی بحث مثالی از ” دگر- توجیهی ” other- justification می آوریم.
در دگر توجیهی موقعیت خود گوینده به چالش کشیده نمی شود ، بلکه برای حمایت یا توجیه موقعیت شخص دیگری از mono پایانی استفاده می شود . مثال 8 از این نوع است . SوY وC خانمهای خانه داری هستند که به کلاس آشپزی می روند . در آموزشگاه در مورد غذایی که یکی از دوستانشان ممکن است ار آن خوشش بیاید صحبت می کنند .
(8
S: Nakagava-san suki soo ne. ko iu mono
.Mr nakagava might like this kind of stuff(food)
Y: koo iu no ga dai sukinan desu. Karashi no.
.He likes this kind very much. The spicy one.
C:Datte. Osake suki da mon.
.He likes alcohol mono
Y:soo desu ne
.That is right
S:osake sukina katawa koo iu mono suki ne
.The people who like alcohol like this kind of thing.
در جمله ای که گوینده C بیان کرده یک نوع منطق فرعی زیر ساختی وجود دارد که می گوید هر کسی که الکل دوست دارد غذاهای تند نیز دوست دارد و بنابراین این جور غذاها را نیز دوست دارد .[ C قصد دفاع از خود را ندارد و در واقع موقعیت او به چا لش کشیده نشده است .]
نتیجه گیری
نگارنده دراین مقاله کاربردهای گوناگون mono پایانی را بررسی کرده و تلاش نموده تا نشان دهد صورتهای منطقی زیر ساختی برای نقشهای متفاوت گفتمانی آن وجود دارد .
در این مقاله نشان داده شد منطقی که بین q وp [ جملات نتیجه و حامل mono ] به وسیله ی mono پایانی شکل می گیرد نتیجه ایی ” غیر قابل اجتناب ” و” طبیعی” است که ماحصل”زمینه ی مشترک ” بین شرکت کنندگان در مکالمه می باشد .
بنابر این mono پایانی به طو رضمنی اشاره می کند که نتیجه [q ] تحت کنترل گوینده نیست و دلایل گوینده[p] به سادگی باید توسط هر شنونده ای درک وپذیرفته شود .با بیان چنین اشاره ضمنی ایی گوینده قصد دارد خودش را توجیه کند و یا از ادعای قبلی خود دفاع کند .
همان طور که جدول نشان می دهد دو نوع mono پایانی وجود دارد . نوع اول به عنوان نشانه ی خود- توجیهی self-justification ، که در این صورت mono برای توجیه موقعیت خود گوینده بکار گرفته می شود . نوع دوم به عنوان نشانه ی” دگر – توجیهی ” other-justification ، برای حمایت از موقعیت و شخص دیگری بکار می رود، که در بیشتر موارد در این نوع دوم یک نوع تمایل برای دخیل کردن ” بخش سوم ” یا شرایط اجتماعی / فیزیکی دیگری وجود دارد .
هم در نوع اول و هم در نوع دوم ،mono پایانی منظور خود شخص گوینده و احساس او را نشان می دهد . به طور کلی خود- توجیهی احساسات درونی گوینده را بیان می کند . مانند : ” دلیل واضح و طبیعی است ،این طور نیست ؟” ” شما حتماًً با توضیحات من موافقت خواهید کرد ” یا ” چرا شما مرا بخاطر مساُله ای که تحت کنترل من نیست سرزنش می کنید؟ ” دگر- توجیهی ، نظر گوینده را درمورد مسیر گفتگو به شنونده منتقل می کند و با آهنگ صدای قوی تر و موُثرتری احساس شنونده را تحریک می کند و حس مسئولیت او را برای دفاع از عقاید دیگران بر می انگیزاند .
خود توجیهی %67 دگر- توجیهی 33%
نقشها حمایت از موقعیت خود گوینده حمایت از موقعیت دیگران
بافتها به چالش کشیده شدن گوینده، توسط شنونده به میان کشیدن ” بخش سوم ”
دلایل استقلال ،مستاُصل شدن ،بی گناهی بر انگیختن حس مسئولیت،
عقیده نمودن شنونده
داده ها نشان می دهد که mono پایانی با کاربرد خود- توجیهی بیشتر استفاده می شود .به همین دلیل است که دیدگاه سنتی, mono پایانی را به عنوان نشانه خود- توجیهی قلمداد می کند و از کاربرد آن در بر انگیزاندن همکاری دیگران غفلت نموده است .
با به کار بردن mono پایانی ،گوینده سعی می کند تا ارتباط با دیگران را قاعده مند کند، یعنی گوینده از mono پایانی استفاده می کند تا برخی از کنشهای گفتاری از جانب شنونده را هدایت کند و احسا س شخصی خود را به شنونده نشان دهد تا بتواند همدردی و درک شنونده را به خود جلب کند و یا احساس مسئولیت او را برانگیزاند . بنابراین یکی از بزرگترین وظایف زبان شناسان این است که ساختهای نحوی را با توجه به نقش آن ساختها در مکالمه مورد توجه قرار دهند به جای اینکه به مطالعه ی دستور زبان و ساختهای نحوی بدون توجه به بافت ، بپردازند .