قدرت الله ذاکری، کارشناس و مترجم زبان ژاپنی:
چند روز پیش، آشنایی گفت در روزنامه نوشته بود یکی از نویسندگان ژاپنی فوت کرده است. آن آشنا اسم نویسنده را نمیدانست و من هم به چیزی نشنیده بودم، بنابراین به وبلاگ استاد شیماموُرا مراجعه کردم، زیرا میدانستم آخرین اخبار ادبیات ژاپن همیشه در این وبلاگ هست. آخرین نوشته استاد شیماموُرا این بود:
« هیساشی اینوئوُئه، پریروز در گذشت.
او از لحاظ کاری برای من چنان داشتن عمویی بود.
در هر صورت بسیار زود بود. باز یک ژاپنی دیگر که وجودش افتخاری در جهان بود، رفت.
از صمیم دل برایش سعادت آن دنیا را آرزو میکنم. »
هیساشی اینوئوُئه ( 井上ひさし/Inoue Hisashi ) داستان نویس، نمایشنامه نویس و نویسنده برنامه های رادیو تلویزیونی بود که علاوه بر کار در رادیو و تلویزیون، مسؤلیت هایی مانند عضو هیئت مدیره انجمن نمایش نامه نویسان ژاپن، عضو هیئت مدیره هنرمندان ژاپن و چهارمین رئیس انجمن قلم ژاپن را هم بر عهده داشت.
در هفده نوامبر سال 1934 در شهرستان یاماگاتا به دنیا آمد. پدرش را در پنج سالگی از دست داد و بعد از آن توسط ناپدری مورد اذیت و آزار قرار گرفت. مادرش که بعد از فرار ناپدری اش از لحاظ مالی تحت فشار قرار گرفته بود، سرانجام او را به مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست تحویل داد که زیر نظر کلیسایی کاتولیک اداره میشد. همانجا او غسل تعمید داده شد.
بعد از چندین بار اقدام برای پذیرش در دانشگاههای مختلف سرانجام به تحصیل در رشته زبان آلمانی پرداخت اما این رشته چندان مورد علاقه اش نبود. سرانجام هم رشته اش را به زبان فرانسه تغییر داد و از همین زمان در کنار تحصیل به نوشتن نمایش نامه برای سالن نمایشی در آساکوسایِ توکیو پرداخت. بعد از فارغ التحصیلی هم به استخدام رادیو و تلویزیون در آمد و کار نوشتن را بطور حرفه ای دنبال کرد.
هرچند او بعد از جنگ خود را به عنوان صلح طلب طرفدار مردم سالاری معرفی میکرد اما افشاء خشونت زیاد او در خانواده جنجال خبری زیادی به پا کرد. همسر سابقش کتابی با عنوان « خانهای که شوُرا در آن زندگی میکند » منتشر کرد. شوُرا نام یکی از اهریمنان هندی و نماد خشونت و آزار است. همسرش در این کتاب نوشته بود که هیساشی تا بدان حد او را مورد ضرب و شتم قرار میدهد که استخوانش ترک برداشته و از بینی و گوشش خون جاری شده است. بعد از آن مطالب زیادی در مورد خشونت هیساشی نوشته شد و حتی گاه این مسائل در آثار خود او هم نمود پیدا کرد. یک بار نزد یک انجمن حمایت از حیوانات اعتراف کرد که در دوره کودکی روی گربهها نفت میریخته، آنها را آتش میزده و از بالای فانوس دریایی به پایین پرت میکرده است.
به گروههای چپی تعلق داشت و بعد از جنگ خواهان پذیرفتن مسؤلیت جنگ توسط امپراتور بود. به همین دلیل بارها از سوی گروههای راست گرا تهدید شد. یک بار در جواب تلفن یکی از اعضاء این گروه ها، پرسیده بود « تو که حامی امپراتوری میتوانی شجره نامه امپراتور را از حفظ بیان کنی؟ من میتوانم. »
به حزب کمونیست ژاپن گرایش داشت و کتاب مصاحبه با رهبر حزب کمونیست ژاپن را منتشر کرد. یکی از فراخوانان شکل گیری « انجمن بند نه » بود. بند نه قانون اساسی ژاپن، در جهت تحقق صلحی جهانی تضمین میدهد که این کشور برای همیشه از تهدید با توان نظامی و کاربرد توان نظامی اجتناب خواهد کرد. همچنین برای رسیدن به هدف ذکر شده، ژاپن را از داشتن نیروهای زمینی، دریایی و هوایی برای جنگ طلبی بر حذر میدارد. انجمن بند نه شکل گرفت تا بر حسن اجراب این بند نظارت کند و مانع از نقض آن توسط دولت ژاپن شود. این انجمن تا کنون بیانیههای شدید الحنی در رابطه با جنگ عراق صادر کرده است.
هیساشی سرانجام به خاطر بیماری سرطان روز نهم آوریل 2010 در سن هفتاد شش سالگی در گذشت. از آثار او میتوان به « یازده گربه »، « طبل را بکوب، نی را بزن »، « یازده نفر از شهر نکوجارا »، « جزیره غیر منتظره و تصادفی » و … را نام برد. در طول نویسندگیاش جوایز متعددی گرفت که بعضی از آنها عبارتند: جایزه نائوکی، جایزه آساهی، جایزه یومیئوری، جایزه کیکوُچی کان و ….