بهنام جاهدزاده:
باید حواست باشه صبحانه ات را با اخبار صبحگاهی تلویزیون ژاپن باز نکنی. والا باید منتظر شنیدن اخبار چاقوکشی، آن هم چاقوکشی نه یک قلدر سبیل کلفت، بلکه چاقوکشی یک پرستار و زخمی کردن یک دختر بچه هفت هشت ساله باشی. یا این که وقتی داری لقمه ات را قورت می دی احتمالا تلویزیون در حال اعلام خبر قطعه قطعه شدن جسد زنی ناشناس باشه.
این روزها خبر جرم و جنایت های عجیب و غریبی در ژاپن به گوش می رسه. نمونه اش همین یکی دو روز پیش اتفاق افتاد که یک خانم 32 ساله با ساطور آشپزخانه به جان یک دختر بچه دبستانی افتاده بوده. کسی هم نمی رفته جلوشو بگیره. دختره وضعش وخیم می شه و می برنش بیمارستان. اما خوشبختانه امروز خبر دادن که وضع دختر بچه عادی شده و خطری جانش رو تهدید نمی کنه.
خانم چاقوکش بدون هیچ مقاومتی دستگیر می شه.هنوز از انگیزه اون خانم 32 ساله که چاقو کشی کرده خبری منتشر نشده. ولی خانمه گفته که فقط می خواسته دختر بچه ای رو با چاقو بزنه. فرقی نمی کرده کی باشه!
امروز صبح تلویزیون نشون می داد والدین بچه ها همراه بچه هاشون تا مدرسه رفتن و اظهار نگرانی می کردن.
یکی دور روز قبل از این خبر هم، یه خانمی 36 ساله روکشته بودن و داخل کیسه گذاشته بودن و انداخته بودن بغل رودخانه. همسایه ها بعد از چند روز مشکوک می شن و این مسأله رو به پلیس خبر می دن. پلیس هم بعد از تحقیق متوجه می شه که قیمومیت مقتول رو یه مردی 39 ساله به عهده گرفته بوده. پلیس می ره سراغ مرده ولی مرده رو پیدا نمی کنه. امروز صبح خبر رسید که مرده دارو خورده و خودکشی کرده.
از قرار معلوم وقتی مرده می فهمه پلیس دنبالشه با ماشینش فرار می کنه. حالا این احتمال مطرح شده که مرده خودش اون خانمه رو کشته. وانگیزه اش هم گرفتن بیمه قتل بوده که حدود دویست میلیون می شده.
تا خبر یه جرمی فراموش نشده خبر دیگه از راه می رسه. اخبار عجیب و غریب که مو به تن آدم سیخ می شه. این همه اخبار عجیب و غریب آدم رو دچار بی اعتمادی نسبت به اطرافیانش می کنه. لااقل من یکی دیگه داره روم تأثیر می گذاره. که باید حواسم باشه کی دوروبرمه. چیکارس؟ چه افکار شیطانی می تونه تو افکارش موج بزنه؟ انگار تو ژاپن هم حس بی اعتمادی اجتماعی داره بیشتر می شه. آدم های زیادی مشکل روحی روانی حاصل از تنهایی و بی کسی پیدا کردن. اگه این طوری پیش بره ترس آدم ها از یکدیگر بیشتر می شه و جامعه مریض.
یاد تلویزیون مملکت خودمون می افتم که خیلی از حقایق رو نشون نمی ده از جمله همین اخبار جرم و جنایت رو. توفیق از نوع اجباریش!
گاهی از خود می پرسم کجا رفت اون حس جوانمردی سامورایی؟ کجا رفت اون حس بشر دوستی از نوع ژاپنیش؟ کجا رفت اون لطافت و نرمی زنانه فرهنگ ژاپنی؟ ژاپنی های قدیم که ما تو فیلم های قدیمی تو داستان های قدیمی و هایکوها و اشعار عاشقانشون خوندیم که این طوری نبودن!
امیدوارم شما هنگام خواندن این متن سر صبحانه نباشید!